آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

ازدواج کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / ezdevaaj kardan /

to marry, to get married, to espouse, to wed, to become man and wife, to tie the knot, to mate

to marry

to get married

to espouse

to wed

to become man and wife

to tie the knot

to mate

پیوند زناشویی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

سرنوشت مقدر کرده بود که آن‌ها با هم ازدواج کنند.

Destiny had decreed that they should marry each other.

به حضار اعلام کرد که به‌زودی ازدواج خواهد کرد.

He announced to those present that he would soon get married.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ازدواج کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ازدواج کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ازدواج کردن

لغات نزدیک ازدواج کردن

پیشنهاد بهبود معانی