ورزش start, beginning
استارت به خاطر باران شدید عقب افتاد.
The start was delayed due to heavy rain.
استارت قوی تیم باعث برتری زودهنگام آنها شد.
The team's strong start gave them an early advantage.
مکانیک starter
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
استارت ماشین خراب بود.
The car's starter was broken.
استارت ماشین درست کار نمیکرد.
The car's starter was not working properly.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «استارت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/استارت