شکل نوشتاری دیگر این لغت: اسنوبورد
snowboard
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
حرکات نرم این آدم خودنما روی اسنوبرد، جمعیت را شگفتزده کرد.
The hot dog's smooth moves on the snowboard left the crowd in awe.
او در پیست اسکی یک اسنوبرد کرایه کرد.
He rented a snowboard at the ski resort.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اسنوبرد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اسنوبرد