آخرین به‌روزرسانی:

اضافی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / ezaafi /

additional, extra, excess, leftover, spare, accessory, surplus, ancillary, auxiliary, supplemental, supplementary, superfluous

مازاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

یک پتوی اضافی احساس راحتی بیشتری به شما خواهد داد.

An extra blanket will make you feel cozier.

مخارج اضافی

additional costs

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اضافی

  1. مترادف:
    زاید زیادی مازاد
  1. مترادف:
    یدکی

ارجاع به لغت اضافی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اضافی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اضافی

لغات نزدیک اضافی

پیشنهاد بهبود معانی