امرار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گذرانیدن از جایی یا گذراندن وقت

فونتیک فارسی

emraar
اسم
passing, earning, spending, dispensing with

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- امرار زمان اجتناب‌ناپذیر است.

- The passing of time is inevitable.

- امرار فصول تغییر می‌آورد.

- The spending of the seasons brings change.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد امرار

ارجاع به لغت امرار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «امرار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/امرار

لغات نزدیک امرار

پیشنهاد بهبود معانی