فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

انبار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • جای نگه داشتن ذخایر
  • فونتیک فارسی

    ambaar
  • اسم
    warehouse, storeroom, storehouse, reservoir, depository, storage, barn, stockroom, stash, tank, shed, repository, stowage
    • - کالاهای درون انبار

    • - the goods in the warehouse
    • - انبار محصور، محوطه‌ی نرده‌دار برای انبار کردن

    • - caged storage
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد انبار

ارجاع به لغت انبار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انبار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/انبار

لغات نزدیک انبار

پیشنهاد بهبود معانی