انبار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

جای نگه داشتن ذخایر

فونتیک فارسی

ambaar
اسم
warehouse, storeroom, storehouse, reservoir, depository, storage, barn, stockroom, stash, tank, shed, repository, stowage

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- کالاهای درون انبار

- the goods in the warehouse

- انبار محصور، محوطه‌ی نرده‌دار برای انبار کردن

- caged storage
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد انبار

ارجاع به لغت انبار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انبار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/انبار

لغات نزدیک انبار

پیشنهاد بهبود معانی