با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

انباری به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

انبار

فونتیک فارسی

anbaari
اسم
storage, warehouse, storeroom, tank, shed, storehouse, stash, barn, repository, stockroom, stowage, depository, reservoir

- انباری هیزم

- woodshed

- انباری در اثر آتش‌سوزی کاملا تخریب شد.

- The warehouse was completely destroyed by fire.
انبارکردنی

فونتیک فارسی

anbaari
صفت
storable, stored up in a warehouse

- سوخت انباری

- storable fuel

- بعضی محصولات می‌توانند انباری باشند.

- Some products can be storable.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت انباری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انباری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/انباری

پیشنهاد بهبود معانی