storage, warehouse, storeroom, tank, shed, storehouse, stash, barn, repository, stockroom, stowage, depository, reservoir
انباری هیزم
woodshed
انباری در اثر آتشسوزی کاملا تخریب شد.
The warehouse was completely destroyed by fire.
storable, stored up in a warehouse
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سوخت انباری
storable fuel
بعضی محصولات میتوانند انباری باشند.
Some products can be storable.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «انباری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انباری