آخرین به‌روزرسانی:

انباری به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

انبار

فونتیک فارسی

anbaari
اسم

storage, warehouse, storeroom, tank, shed, storehouse, stash, barn, repository, stockroom, stowage, depository, reservoir

انباری هیزم

woodshed

انباری در اثر آتش‌سوزی کاملا تخریب شد.

The warehouse was completely destroyed by fire.

انبارکردنی

فونتیک فارسی

anbaari
صفت

storable, stored up in a warehouse

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

سوخت انباری

storable fuel

بعضی محصولات می‌توانند انباری باشند.

Some products can be storable.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت انباری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انباری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انباری

لغات نزدیک انباری

پیشنهاد بهبود معانی