to amass, to accumulate, to heap up, to save, to acquire, to stock, to store, to treasure, to stash, to reserve, to pile up, to hoard, to stockpile
to amass
to accumulate
to heap up
to save
to acquire
to stock
to store
to treasure
to stash
to reserve
to pile up
to hoard
to stockpile
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در طول سالها مجموعهای عظیم از کتابهای نایاب اندوخته است.
Over the years, she has amassed a vast collection of rare books.
آنها غذا را برای استفاده در دفعهی بعد اندوختند.
They save food for later use.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اندوختن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اندوختن