discipline, order, control
discipline
order
control
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
انضباط چارهی تنبلی است.
Discipline is the antidote for idleness.
مدیر بر اهمیت حفظ انضباط در مدرسه تأکید کرد.
The principal emphasized the importance of keeping order in the school.
شکل درست و معیار واژه «انضباط» است. این کلمه به معنای نظم، ترتیب و رعایت قواعد و قوانین است و در زبان فارسی به همین صورت نوشته میشود. شکل «انظباط» غلط املایی است و در منابع رسمی و فرهنگهای لغت فارسی پذیرفته نشده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «انضباط» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انضباط