state, province, canton
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در جنوب ایالت زندگی میکند.
He lives downstate.
آنان خبر را در سرتاسر ایالت پخش کردند.
They dispersed the news throughout the state.
مرز ایالت
a state line
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ایالت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ایالت