swamp, morass, marsh, mire, fen, quagmire, wetland, bog, slough
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آهویی را دیدم که در باتلاق دستوپا میزد.
I saw a deer floundering in the swamp.
نجاتیافته از باتلاق گناه
regenerate from the mire of sin
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «باتلاق» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/باتلاق