آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

بانداژ به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / baandaazh /

bandaging, dressing (a wound)

bandaging

dressing

زخم‌بندی، باندپیچی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

بانداژ زیادی سفت بود.

The bandaging was too tight.

دکتر توصیه کرد برای جلوگیری از عفونت بانداژ هر روز عوض شود.

The doctor recommended changing the bandaging on the wound daily to prevent infection.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بانداژ

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
نوارپیچی باندپیچی

ارجاع به لغت بانداژ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بانداژ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بانداژ

لغات نزدیک بانداژ

پیشنهاد بهبود معانی