bandaging, dressing (a wound)
bandaging
dressing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بانداژ زیادی سفت بود.
The bandaging was too tight.
دکتر توصیه کرد برای جلوگیری از عفونت بانداژ هر روز عوض شود.
The doctor recommended changing the bandaging on the wound daily to prevent infection.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بانداژ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بانداژ