آخرین به‌روزرسانی:

بدجنس به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بدسرشت، بدطینت

فونتیک فارسی

badjens
صفت

malicious, miscreant, bad-hearted, vicious, malevolent, nefarious, wicked, villainous, ill-natured, scamp, mean, caitiff, sinister, nasty, having ill-will, iniquitous, ill-disposed, devilish, diabolic

نامادری بدجنس

a vicious stepmother

گاهی اوقات که جیم مثل یک آدم بدجنس رفتار می‌کند همسرش او را از خانه بیرون می‌کند.

Sometimes when Jim acts like a miscreant, his wife kicks him out of the house.

به شوخی

عامیانه bitchy

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بدجنس

  1. مترادف:
    بدذات بدطینت بدکار بدکردار بدنفس بدنهاد پاشنه‌سابیده شرور شریر متقلب ناتو ناجوانمرد
    متضاد:
    خوش‌ذات نیک‌نهاد خوش‌جنس

ارجاع به لغت بدجنس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدجنس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بدجنس

لغات نزدیک بدجنس

پیشنهاد بهبود معانی