با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

بدساخت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بد ساخته‌شده

فونتیک فارسی

badsaakht
صفت
awkward, bad, homely, shoddy, tinny, of poor workmanship, badly manufactured, of a bad make, badly shaped, badly made, ill-constructed, slipshod, flimsy, jerry-build

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- مبل بدساخت

- furniture of poor workmanship

- این هنرمند تصمیم گرفت بخش سفال بدساخت را قبل‌از نمایشگاه پایانی دور بیندازد.

- The artist decided to discard the badly shaped clay piece before the final exhibition.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بدساخت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدساخت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بدساخت

لغات نزدیک بدساخت

پیشنهاد بهبود معانی