آخرین به‌روزرسانی:

برانگیختن به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی / bar[']angikhtan /

provoke, to excite, to stimulate, to instigate, [rare] to cause, inflame, prod, tempt

sting

ناگهانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برانگیختن

  1. مترادف:
    به هیجان‌آوردن تحریض کردن ترغیب کردن تشویق کردن تهییج کردن
  1. مترادف:
    آنتریک کردن تحریک کردن
  1. مترادف:
    وادار کردن وا داشتن
  1. مترادف:
    مبعوث کردن زنده کردن
  1. مترادف:
    روانه کردن

ارجاع به لغت برانگیختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برانگیختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برانگیختن

لغات نزدیک برانگیختن

پیشنهاد بهبود معانی