آخرین به‌روزرسانی:

بردار به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

-بردار، بردارنده

فونتیک فارسی

bardaar
پسوند

carrier

وزنه‌بردار

weight lifter

فرمانبردار

obedient

خط شعاع، کمیتی دارای جهت و اندازه، وکتور

فونتیک فارسی

bordaar
اسم

vector

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

بردار موج

wave vector

بردار یکه

unit vector

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بردار

  1. مترادف:
    حامل خطحامل
  1. مترادف:
    مثمر ثمردار باردار میوه‌دار
  1. مترادف:
    مصلوب

ارجاع به لغت بردار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بردار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بردار

لغات نزدیک بردار

پیشنهاد بهبود معانی