آخرین به‌روزرسانی:

برداشت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

جمع‌آوری، بهره‌برداری

فونتیک فارسی

bardaasht
اسم

harvest, yield, harvesting

بعد از برداشت محصول، کولی‌ها آمدند و بقایای گندم را جمع کردند.

After the harvest, the gypsies came and gleaned wheat.

فصل برداشت بود و کشاورزان سخت مشغول بودند.

It was harvest and the farmers were very busy.

استنباط، دریافت

فونتیک فارسی

bardaasht
اسم

understanding, conception, take, view, perception, conclusion, notion, interpretation, estimate, impression

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

برداشت او از موقعیت سیاسی کشور

his understanding of the country's political situation

برداشت تحریف‌شده‌ای از تاریخ

a distorted view of history

نمونه‌جمله‌های بیشتر

برداشت شما از حرف‌های او چه بود؟

What was your impression of his words?

اخذ پول از حساب

فونتیک فارسی

bardaasht
اسم

withdrawal

او مبلغ زیادی از حسابش برداشت کرد.

She made a large withdrawal from her bank account.

بانک کارمزد 20 دلاری را به ازای هر برداشت اعمال کرد.

The bank imposed a $20 fee for each withdrawal.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برداشت

  1. مترادف:
    استنباط استنتاج بازیافت تلقی درک دریافت
    متضاد:
    کاشت داشت
  1. مترادف:
    جمع‌آوری حاصل حاصل‌برداری محصول‌برداری

ارجاع به لغت برداشت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برداشت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برداشت

لغات نزدیک برداشت

پیشنهاد بهبود معانی