آخرین به‌روزرسانی:

بشکن زدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

به هم فشار دادن انگشتان و تولید کردن صدا با آن‌ها

فونتیک فارسی

beshkan zadan
فعل لازم

to snap the fingers, to fillip

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

در هوا بشکن می‌زد و ثانیه‌شماری می‌کرد.

He filliped his finger in the air as he counted the seconds.

با شیطنت برایش بشکن می‌زد.

She filliped her finger at him mischievously.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بشکن زدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بشکن زدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بشکن زدن

لغات نزدیک بشکن زدن

پیشنهاد بهبود معانی