آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: پنج‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴

    بلاتکلیف به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / belaataklif /

    pending, in suspension, in abeyance, undecided, awaiting to be given a duty

    pending

    in suspension

    in abeyance

    undecided

    awaiting to be given a duty

    معطل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    او بلاتکلیف مانده بود که کدام گزینه را انتخاب کند.

    She was left feeling undecided about which option to choose.

    ابرهای بارانی بلاتکلیف آسمان را تیره کردند.

    The pending rain clouds darkened the sky.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد بلاتکلیف

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    s پادرهوا معلق معوق نامشخص نامعلوم
    متضاد:
    مشخص معلوم

    سوال‌های رایج بلاتکلیف

    بلاتکلیف به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «بلاتکلیف» در زبان انگلیسی به «Indecisive» یا «Undecided» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «بلاتکلیف» برای توصیف فرد یا وضعیتی به کار می‌رود که فاقد تصمیم قطعی یا وضوح در انتخاب مسیر، نظر یا عمل است. این کلمه بیانگر حالتی است که در آن تردید، دودلی و عدم اطمینان نسبت به آینده یا موضوعی خاص وجود دارد و فرد نمی‌تواند به راحتی یا به سرعت تصمیم مناسبی اتخاذ کند. در بسیاری از موقعیت‌های زندگی شخصی، اجتماعی و کاری، بلاتکلیفی می‌تواند به ایجاد نگرانی، استرس و احساس سردرگمی منجر شود.

    از منظر روانشناسی، بلاتکلیفی معمولاً ناشی از ترس از اشتباه، فقدان اطلاعات کافی، یا فشارهای بیرونی و درونی است که فرد را در موقعیتی مبهم قرار می‌دهد. این حالت می‌تواند به طور موقت یا حتی بلندمدت در زندگی افراد بروز کند و روند پیشرفت فرد را کند یا متوقف نماید. همچنین، بلاتکلیفی در تصمیم‌گیری می‌تواند کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار داده و مانع بهره‌برداری کامل از فرصت‌ها شود.

    در زبان فارسی، «بلاتکلیف» علاوه بر اشاره به وضعیت فرد، می‌تواند به وضعیت‌های مختلفی از جمله شرایط کاری یا زندگی فرد نیز اشاره داشته باشد؛ مثلاً شخصی که در وضعیت شغلی نامشخص یا در برهه‌ای از زندگی فاقد مسیر مشخص است، بلاتکلیف نامیده می‌شود. این مفهوم بیانگر نبود تعادل، ثبات یا مسیر روشن است که برای هر انسانی دغدغه‌آور و پرچالش می‌باشد.

    از نظر زبان‌شناسی، «بلاتکلیف» ترکیبی است از «بی» (نفی) و «تکلیف» (وظیفه، مسئولیت یا سرنوشت) که در کنار هم به معنای نداشتن تکلیف یا سرنوشت مشخص می‌شود. این ساختار نشان‌دهنده‌ی حالتی از فقدان تعیین و وضوح است که بر رفتار و نگرش فرد تأثیر می‌گذارد. معادل‌های انگلیسی این کلمه مانند «Indecisive» بر عدم توانایی در تصمیم‌گیری و «Undecided» بر وضعیت نامعلوم تأکید دارند.

    مفهوم «بلاتکلیف» به عنوان یک چالش روانی و اجتماعی، نیازمند شناخت و مدیریت مناسب است. افراد می‌توانند با افزایش آگاهی، جستجوی اطلاعات، و استفاده از روش‌های تصمیم‌گیری مؤثر، این حالت را کاهش دهند و مسیر روشنی برای خود ترسیم کنند. این کلمه، بیانگر حالتی است که بسیاری از ما در زندگی با آن مواجه شده‌ایم و به همین دلیل، درک درست آن می‌تواند گام مهمی در بهبود کیفیت زندگی باشد.

    ارجاع به لغت بلاتکلیف

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «بلاتکلیف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بلاتکلیف

    لغات نزدیک بلاتکلیف

    • - بلا مصرف کردن
    • - بلا نسبت
    • - بلاتکلیف
    • - بلاتکلیفی
    • - بلاد
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.