best, the best, first-rate, tiptop, ne plus ultra, prime, pink, super, superfine
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لباس پلوخوری، لباس مهمانی، بهترین لباس
the best bib and tucker
بهترین بخش سفر ما بازدید از تختجمشید بود.
The highlight of our trip was the visit to Takht-Jamsheed.
مرتضی در زمرهی بهترین دوستان من است.
Morteza is among my best friends.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بهترین» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بهترین