آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

به‌سامان به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / be saamaan /

streamlined, systematic, tidy

streamlined

systematic

tidy

مرتب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

او میزش را به‌سامان و مرتب نگه می‌دارد.

She keeps her desk tidy and organized.

ظاهر به‌سامان او مصاحبه‌کنندگان را تحت‌تاثیر قرار داد.

His streamlined appearance impressed the interviewers.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت به‌سامان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «به‌سامان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/به‌سامان

لغات نزدیک به‌سامان

پیشنهاد بهبود معانی