آخرین به‌روزرسانی:

بودجه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فونتیک فارسی

boodje

budget

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

کسر بودجه به سرعت زیاد شده است.

The budget deficit has ballooned.

کاستن از بودجه به طور اساسی

making deep cuts in the budget

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او مدیر اداره‌ی بودجه است.

She is the director of the budget office.

بایستی از عامل‌های متغیر بودجه فراتر نرویم.

We must remain within the parameters of the budget.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بودجه

  1. مترادف:
    اعتبار پول سرمایه وجه

ارجاع به لغت بودجه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بودجه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بودجه

لغات نزدیک بودجه

پیشنهاد بهبود معانی