گیاهشناسی willow
willow
بید مجنون
weeping willow
سسک چیفچاف کوچکی در میان شاخههای درخت بید بالبال میزد.
A tiny chiffchaff flitted among the branches of the willow tree.
جانورشناسی حشرهشناسی clothes moth
clothes moth
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بید فرش ابریشمی اتاق نشیمن را خراب کرد.
The clothes moth destroyed the silk carpet in the living room.
بیدها بزرگترین دشمنان پارچههای پشمی هستند.
Clothes moths are the biggest enemies of woolen fabrics.
جانورشناسی حشرهشناسی moth
moth
دیشب یک بید دور چراغ پرواز کرد.
A moth flew around the light last night.
بید بهآرامی روی گل نشست.
The moth landed gently on the flower.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بید» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بید