آخرین به‌روزرسانی:

بیرون دادن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / biroon daadan /

to belch out, to discharge, to disgorge, to emit, to exhale, to extrude, to irradiate, to let out, to obtrude, to produce, to release, to shed, to spew, to vent, to give out

خارج کردن

دودکش کارخانه دود غلیظی بیرون می‌داد.

The factory chimney belched (out) heavy smoke.

چاه روزی ۱۰۰۰ بشکه‌ی نفت بیرون می‌داد.

The well delivered 1000 barrels of oil per day.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / biroon daadan /

to be on sale, to issue

برای عرضه آماده شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

فروشگاه مجموعه‌ی جدید را فردا بیرون خواهد داد.

The store will issue the new collection tomorrow.

سازمان برنامه دارد تا گزارشی در مورد تغییرات آب‌وهوا بیرون دهد.

The organization plans to issue a report on climate change.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بیرون دادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بیرون دادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیرون دادن

لغات نزدیک بیرون دادن

پیشنهاد بهبود معانی