فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

بی بی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مادربزرگ، بانو

فونتیک فارسی

bibi
اسم

matron, venerable lady, grandmother

بی‌بی به من خیاطی یاد داد

My grandmother taught me to sew

بی‌بی‌اش پیر و ناتوان است

Her grandmother is elderly and infirm

ورق بازی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی بی

  1. مترادف:
    بانو جده خاتون خانم کدبانو
    متضاد:
    کنیز

ارجاع به لغت بی بی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی بی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی بی

لغات نزدیک بی بی

پیشنهاد بهبود معانی