rude, impolite, impudent, unmannerly, discourteous, ill-bred, cad, uncivil, insolent
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پیشخدمت بیتربیت نظر گستاخانهای درمورد سفارشمان داد.
The impolite waiter made a rude comment about our order.
کودک بیتربیت در رستوران غیرقابلتحمل بود.
The ill-bred child at the restaurant was unbearable.
مشتری بیتربیت بیدلیل سر صندوقدار داد زد.
The rude customer yelled at the cashier for no reason.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بیتربیت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیتربیت