آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

بی‌حس کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / bihess kardan /

to render insensible, to anesthetize, to numb, to benumb, to make numb

to render insensible

to anesthetize

to numb

to benumb

to make numb

بدون احساس کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

این دارو برای بی‌حس کردن بیمار قبل‌از عمل تجویز شد.

The drug was administered to render the patient insensible before the surgery.

نشستن در آن حالت برای مدت طولانی پاهای شما را بی‌حس می‌کند.

Sitting in that position for too long will numb your legs.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بی‌حس کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌حس کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی‌حس کردن

لغات نزدیک بی‌حس کردن

پیشنهاد بهبود معانی