to render insensible, to anesthetize, to numb, to benumb, to make numb
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
این دارو برای بیحس کردن بیمار قبلاز عمل تجویز شد.
The drug was administered to render the patient insensible before the surgery.
نشستن در آن حالت برای مدت طولانی پاهای شما را بیحس میکند.
Sitting in that position for too long will numb your legs.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بیحس کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیحس کردن