آخرین به‌روزرسانی:

تحمیل کردن به انگلیسی

معنی‌ها

معادل انگلیسی لغت:

to impose

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

عامیانه stick

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تحمیل کردن

  1. مترادف:
    بار کردن بار نهادن سربار کردن
  1. مترادف:
    به گردن‌گذاشتن
  1. مترادف:
    تکلیف کردن وادار کردن

ارجاع به لغت تحمیل کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تحمیل کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تحمیل کردن

لغات نزدیک تحمیل کردن

پیشنهاد بهبود معانی