امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تکلیف کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

معادل انگلیسی لغت:
to suggest, to require

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تکلیف کردن

  1. مترادف:
    به گردن‌گذاشتن
  1. مترادف:
    موظف ساختن مجبور کردن وادار کردن مکلف ساختن
  1. مترادف:
    اصرار کردن تاکید کردن

ارجاع به لغت تکلیف کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تکلیف کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تکلیف کردن

لغات نزدیک تکلیف کردن

پیشنهاد بهبود معانی