جانورشناسی pheasant
pheasant
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سرآشپز غذایی خوشمزه با تذرو کبابی آماده کرد.
The chef prepared a delicious dish with roasted pheasant.
ما در حومهی شهر به شکار تذرو رفتیم.
We went pheasant hunting in the countryside.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تذرو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تذرو