آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

تردی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / tordi /

brittleness, fragility, crispness, frailty

brittleness

fragility

crispness

frailty

شکنندگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

تردی بیسکویت نشان داد که بیش از حد پخته شده است.

The brittleness of the cookie indicated it was overcooked.

او از تردی سالاد لذت می‌برد و آن را پیش‌غذا عالی‌ای می‌دانست.

She loved the crispness of the salad, making it a perfect side dish.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تردی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:

ارجاع به لغت تردی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تردی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تردی

لغات نزدیک تردی

پیشنهاد بهبود معانی