mattress, futon
پول خود را زیر تشک پنهان کرد.
She concealed her money beneath the mattress.
در جوانی شلوار خودم را زیر تشک میانداختم تا خط پیدا کند.
In my youth, I used to put my trousers under the mattress to give it a crease.
upholstery, covering material and padding for furniture
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کاناپه تشک ضخیمی داشت.
The sofa had a thick padding.
تشک چرمی
leather upholstery
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تشک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تشک