آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

تف کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / tof kardan /

to spit (out), to salivate, to expectorate

to spit

to salivate

to expectorate

آب دهان انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

اینجا روی زمین تف نکن.

Don't spit on the ground here.

او در طول بازی چندین بار تف کرد.

He salivate repeatedly during the game.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت تف کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تف کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تف کردن

لغات نزدیک تف کردن

پیشنهاد بهبود معانی