آخرین به‌روزرسانی:

تقویت کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نیرو دادن

فونتیک فارسی

taghviyat kardan
فعل متعدی

to make strong, to bolster, to support, fortify, to abet, to strengthen, to reinforce, to invigorate, to enrich, to energize

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

روحیه‌ی کسی را تقویت کردن

to bolster one's morale

خاک را با کود تقویت کردن

to enrich a soil with fertilizer

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تقویت کردن

  1. مترادف:
    نیرومند ساختن قوی کردن
  1. مترادف:
    مقاوم ساختن استحکام بخشیدن
  1. مترادف:
    تحکیم بخشیدن
  1. مترادف:
    پشتیبانی کردن حمایت کردن

ارجاع به لغت تقویت کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تقویت کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تقویت کردن

لغات نزدیک تقویت کردن

پیشنهاد بهبود معانی