فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تلافی کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • جبران کردن
  • فونتیک فارسی

    talaafi kardan
  • فعل لازم فعل متعدی
    to requite, to repay, to recompense, to retaliate, to answer, to fix, to visit, to reciprocate, to satisfy
    • - بدی را با بدی تلافی کردن

    • - to requite evil for evil
    • - آن‌ها به ما حمله کردند و ما تلافی کردیم.

    • - They attacked us and we retaliated.
    • - سقراط معتقد بود که بدی را باید با خوبی تلافی کرد.

    • - Socrates believed that evil must be answered with goodness.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت تلافی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تلافی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تلافی کردن

لغات نزدیک تلافی کردن

پیشنهاد بهبود معانی