آخرین به‌روزرسانی:

تمجید به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تحسین

فونتیک فارسی

tamjid
اسم

praise, admiration, applause, acclaim, compliment, approval, acknowledgment, credit, exaltation, accolade, extolment, laudation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

تمجید شگفت‌آور معلم باعث افزایش اعتمادبه‌نفس او شد و باعث شد که به سختی کارش افتخار کند.

The teacher's exclamatory praise boosted his confidence and made him feel proud of his hard work.

رقابت برادرانه‌ی بین دو برادر از همان دوران کودکی مشهود بود؛ آن‌ها دائماً برای جلب‌توجه و تمجید با هم رقابت می‌کردند.

The fraternal rivalry between the two brothers was evident from an early age, as they constantly competed for attention and praise.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

تعریف و تمجید پرشور

gushing praise

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تمجید

  1. مترادف:
    آفرین تحسین تعریف ثنا ستایش مدح مرحبا
    متضاد:
    هجو

ارجاع به لغت تمجید

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تمجید» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تمجید

لغات نزدیک تمجید

پیشنهاد بهبود معانی