آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

تنظیم به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / tanzim /

arrangement, regulation, alignment, modulation, adjustment, realignment, formulation, planning, systematization, setting, coordination

arrangement

regulation

alignment

modulation

adjustment

realignment

formulation

planning

systematization

setting

coordination

نظم‌دهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

تنظیم خانواده

family planning

آسیب به ناحیه‌ی دمی می‌تواند منجر به اختلال در هماهنگی حرکتی و تنظیم هیجانی شود.

Damage to the caudate region can result in impairments in both motor coordination and emotional regulation.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تنظیم

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مرتب کردن منظم کردن سروسامان دادن

ارجاع به لغت تنظیم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تنظیم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تنظیم

لغات نزدیک تنظیم

پیشنهاد بهبود معانی