فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

تنمند کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دارای تن کردن، دارای وجود خارجی کردن

فونتیک فارسی

tanmand kardan
فعل متعدی

incarnate, materialize, represent

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

قهرمان بی‌باک و بی‌رحم عدالت را در چشم مردم تنمند کرد.

The hero, fearless and relentless, incarnated justice in the eyes of the people.

به نظر می‌رسید که این شکل روح‌مانند از هوا تنمند شده است.

The ghostly figure seemed to materialize out of thin air.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت تنمند کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تنمند کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تنمند کردن

لغات نزدیک تنمند کردن

پیشنهاد بهبود معانی