swap, swapping, barter exchange
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بیا تهاتر کنیم؛ ساندویچم را در ازای سیبت میدهم.
Let's make a swap - I'll give you my sandwich for your apple.
بعد از تصادف تهاتر ماشین واجب بود.
The car swap was necessary after the accident.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تهاتر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تهاتر