فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

توزیع کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پخش کردن

فونتیک فارسی

tozi' kardan
فعل متعدی
to issue, to allocate, to deliver, to dispense, to distribute, to divide, to allot, to disperse, to apportion, to dole (out), to parcel (out)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

- هر بامداد نوروز پدرم میان نوکرها پول نو توزیع می‌کرد.

- Every Nowruz morning my father dispensed new banknotes to the servants.

- آن‌ها بقیه‌ی خوراک را توزیع کردند.

- They divided up the remaining food.

- دارو بین مستمندان توزیع کردن

- to distribute medicines among the poor

- مرسولات پستی را توزیع کردن

- to deliver the mail
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد توزیع کردن

  1. مترادف:
    بخش کردن تقسیم کردن قسمت کردن
  1. مترادف:
    پراکندن پراکنده ساختن پخش کردن

ارجاع به لغت توزیع کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «توزیع کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/توزیع کردن

لغات نزدیک توزیع کردن

پیشنهاد بهبود معانی