distribution, issue, division, issuance, allotment, allocation, dispersal, dispensation, delivery, apportionment
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
توزیع مواد خوراکی در بین مستمندان
the distribution of foodstuffs among the poor
به منظور بهینهکردن توزیع دارو
in order to optimize the distribution of drugs
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «توزیع» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/توزیع