فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

توزیع به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پخش

فونتیک فارسی

tozi'
اسم

distribution, issue, division, issuance, allotment, allocation, dispersal, dispensation, delivery, apportionment

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

توزیع مواد خوراکی در بین مستمندان

the distribution of foodstuffs among the poor

به منظور بهینه‌کردن توزیع دارو

in order to optimize the distribution of drugs

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد توزیع

  1. مترادف:
    پخش پراکنش
  1. مترادف:
    پراکندن پخش کردن پراکنده ساختن
  1. مترادف:
    بخش تسهیم تقسیم قسمت

ارجاع به لغت توزیع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «توزیع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/توزیع

لغات نزدیک توزیع

پیشنهاد بهبود معانی