to affront, to insult, to offend, to outrage
to affront
to insult
to offend
to outrage
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
این فقط لغزش زبانی بود؛ من قصد نداشتم به کسی توهین کنم.
It was just a slip of the tongue; I didn't mean to offend anyone.
او با پشت کردن به من و پاسخ ندادن به سلام و تعارفم به من توهین کرد.
He insulted me by turning his back to me and not answering my greeting.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «توهین کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/توهین کردن