آخرین به‌روزرسانی:

توپ به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

گوی

فونتیک فارسی

toop
اسم

ball

مرتباً توپ را به زمین می‌زد.

He kept bouncing the ball off the floor.

توپ را به دیوار بزن.

Throw the ball against the wall.

نوعی جنگ‌افزار

فونتیک فارسی

toop
اسم

cannon, ordinance, gun

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

هواپیماها آتش مسلسل و توپ به‌ کار بردند.

The airplanes used machine guns and cannon fire.

لوله‌ی توپ

the barrel of a gun

بلوف در بازی برای وانمود به اینکه بهترین دست در اختیار است

فونتیک فارسی

toop
اسم

to bluff

توپ او به‌قدری قانع‌کننده بود که هیچ‌کس جرات به چالش کشیدن او را نداشت.

His to bluff was so convincing that no one dared to challenge him.

کلید برنده شدن این بود که بدانیم چه زمانی از توپ زدن استفاده کنیم.

The key to winning was knowing when to use a to bluff.

طاقه

فونتیک فارسی

toop
اسم

bolt

توپ پارچه از قفسه افتاد.

A bolt of fabric fell from the shelf.

او برای پروژه‌ی خیاطی خود یک توپ پارچه خرید.

She bought a bolt of cloth for her sewing project.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد توپ

  1. مترادف:
    گوی لاستیکی
  1. مترادف:
    گلوله
  1. مترادف:
    آتشبار سلاح جنگی جنگ‌افزار سنگین ودور برد
  1. مترادف:
    طاقه
  1. مترادف:
    تشر معاتبه

ارجاع به لغت توپ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «توپ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/توپ

لغات نزدیک توپ

پیشنهاد بهبود معانی