cannon, ordinance, gun
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هواپیماها آتش مسلسل و توپ به کار بردند.
The airplanes used machine guns and cannon fire.
لولهی توپ
the barrel of a gun
to bluff
توپ او بهقدری قانعکننده بود که هیچکس جرات به چالش کشیدن او را نداشت.
His to bluff was so convincing that no one dared to challenge him.
کلید برنده شدن این بود که بدانیم چه زمانی از توپ زدن استفاده کنیم.
The key to winning was knowing when to use a to bluff.
bolt
توپ پارچه از قفسه افتاد.
A bolt of fabric fell from the shelf.
او برای پروژهی خیاطی خود یک توپ پارچه خرید.
She bought a bolt of cloth for her sewing project.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «توپ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/توپ