آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

تپیدن قلب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / tapidane ghalb /

to beat, to pump

to beat

to pump

ضربان داشتن قلب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

قلبم شروع به تندتر تپیدن کرد.

My heart started to beat faster.

وقتی از میان جنگل می‌دوید، قلبش به‌شدت می‌تپید.

His heart pumped wildly as he ran through the forest.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت تپیدن قلب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تپیدن قلب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تپیدن قلب

لغات نزدیک تپیدن قلب

پیشنهاد بهبود معانی