آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۴

    جابه‌جا کردن به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / jaabejaa kardan /

    to permute, to relocate, to remove, to transfer, to transpose, to change the place of, to jumble, to redeploy, to disarrange, to budge, to shuffle, to commute, to shift around

    to permute

    to relocate

    to remove

    to transfer

    to transpose

    to change the place of

    to jumble

    to redeploy

    to disarrange

    to budge

    to shuffle

    to commute

    to shift around

    جای چیزی را تغییر دادن، منتقل کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    او تصمیم گرفت ترتیب آهنگ‌ها را در لیست پخش جابه‌جا کند.

    She decided to permute the order of the songs in the playlist.

    برنامه‌ی کامپیوتری می‌تواند به‌سرعت مجموعه‌ی داده‌ها را برای تجزیه‌وتحلیل جابه‌جا کند.

    The computer program can quickly transfer data sets for analysis.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج جابه‌جا کردن

    جابه‌جا کردن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «جابه‌جا کردن» در زبان انگلیسی به to move یا to shift ترجمه می‌شود. همچنین بسته به زمینه ممکن است از واژه‌هایی مانند to transfer، to relocate یا to rearrange نیز استفاده شود.

    عبارت «جابه‌جا کردن» به معنای تغییر مکان یا محل یک شیء، فرد یا موضوع از جای قبلی به جای جدید است. این فعل معمولاً به عملی اشاره دارد که در آن چیزی از موقعیت فعلی خود برداشته شده و در مکان دیگری قرار می‌گیرد. جابه‌جا کردن می‌تواند شامل حرکت دادن اجسام فیزیکی مانند مبلمان، جابجایی داده‌ها در سیستم‌های کامپیوتری، یا حتی تغییر ترتیب چیزها در فضاهای مختلف باشد.

    در زندگی روزمره، جابه‌جا کردن نقش مهمی دارد و معمولاً با هدف سازماندهی بهتر، ایجاد نظم، یا تطبیق با شرایط جدید انجام می‌شود. به عنوان مثال، جابه‌جا کردن میز در اتاق می‌تواند باعث بهبود کارایی یا زیبایی محیط شود. در محیط‌های کاری، جابه‌جایی پرسنل یا تجهیزات می‌تواند بخشی از فرآیندهای مدیریتی و بهبود بهره‌وری باشد.

    از منظر زبان‌شناسی، «جابه‌جا کردن» فعل مرکبی است که بار معنایی حرکت و تغییر مکان را به‌وضوح منتقل می‌کند. این فعل به دلیل سادگی و کاربرد فراوان، در بسیاری از بافت‌ها و موقعیت‌ها به کار می‌رود و جایگزین‌هایی با بار معنایی مشابه نیز دارد که انتخاب آن‌ها بستگی به شدت، نوع حرکت و زمینه‌ی مورد نظر دارد.

    در حوزه‌های تخصصی‌تر مانند علوم کامپیوتر یا مهندسی، جابه‌جا کردن می‌تواند به انتقال اطلاعات، جابجایی اجزای سخت‌افزاری یا تغییر موقعیت داده‌ها در حافظه اشاره داشته باشد. این کاربردها معمولاً با دقت و قوانین خاصی همراه‌اند که تضمین‌کننده صحت و کارایی عملیات هستند.

    جابه‌جا کردن عملی است ساده اما تأثیرگذار که می‌تواند به تغییرات مثبت در محیط‌های مختلف منجر شود. این عمل نه‌تنها باعث بهبود نظم و کارایی می‌شود، بلکه گاهی زمینه‌ساز نوآوری و خلاقیت در چیدمان یا سازماندهی است.

    ارجاع به لغت جابه‌جا کردن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «جابه‌جا کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جابه‌جا کردن

    لغات نزدیک جابه‌جا کردن

    • - جابه‌جا شدن جزئی
    • - جابه‌جا شدن مهره‌های گردن
    • - جابه‌جا کردن
    • - جابه‌جا کردن جزئی
    • - جابه‌جا کردن قشون
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.