آخرین به‌روزرسانی:

جابه‌جا به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / jaabejaa /

dislocated

‌تغییر جا داده، درجا

طرح‌های جابه‌جا

The dislocated designs

کیف‌های جابه‌جا را اشتباهی برداشتم.

I took the dislocated bags by mistake.

قید
فونتیک فارسی / jaabejaa /

suddenly, immediately, promptly, on the spot, right away, as the case may be

به‌طور ناگهانی، فوراً

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

کسی که جابه‌جا جواب می‌دهد، مقدار کمی می‌داند.

Who answers suddenly knows little.

دراز کشید و جابه‌جا خوابید.

He lay down and was asleep immediately.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت جابه‌جا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جابه‌جا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جابه‌جا

لغات نزدیک جابه‌جا

پیشنهاد بهبود معانی