با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

جابه‌جا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • ‌تغییر جا داده، درجا
  • فونتیک فارسی

    jaabejaa
  • صفت
    dislocated
    • - طرح‌های جابه‌جا

    • - The dislocated designs
    • - کیف‌های جابه‌جا را اشتباهی برداشتم.

    • - I took the dislocated bags by mistake.
  • به‌طور ناگهانی، فوراً
  • فونتیک فارسی

    jaabejaa
  • قید
    suddenly, immediately, promptly, on the spot, right away, as the case may be
    • - کسی که جابه‌جا جواب می‌دهد، مقدار کمی می‌داند.

    • - Who answers suddenly knows little.
    • - دراز کشید و جابه‌جا خوابید.

    • - He lay down and was asleep immediately.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت جابه‌جا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جابه‌جا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جابه‌جا

لغات نزدیک جابه‌جا

پیشنهاد بهبود معانی