prize, premium, award, bounty, reward, guerdon, trophy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بردن دو جایزه موفقیت بزرگی بود.
Winning two prizes was a great accomplishment.
برای جایزه رقابت کردن
to contend for a prize
این نمایشنامه نامزد دریافت جایزه است.
This play is a candidate for the prize.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جایزه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جایزه