separately, severally, one by one
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
من جداجدا همکاران جدیدم را ملاقات کردم.
I visited my new colleagues separately.
دانشآموزان جداجدا بهخاطر عملکرد برجستهشان تمجید شدند.
The students were severally praised for their outstanding performance.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جداجدا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جداجدا