آخرین به‌روزرسانی:

جریمه به انگلیسی

توضیحات:

همچنین در حالت جمع می‌توان از جرایم و جریمه‌ها استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تاوان

فونتیک فارسی

jarime
اسم

fine, penalty, forfeit, forfeiture, mulct, amercement, penalization

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

قاضی مرد جوان را از پرداخت جریمه معذور داشت.

The judge excused the young man's fine.

او از تاریخ پرداخت عقب ماند و مجبور شد جریمه پرداخت کند.

He missed the due date and had to pay a penalty.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جریمه

  1. مترادف:
    بادافره تاوان خسارت غرامت کفاره

ارجاع به لغت جریمه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جریمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جریمه

لغات نزدیک جریمه

پیشنهاد بهبود معانی