همچنین در حالت جمع میتوان از جرایم و جریمهها استفاده کرد.
fine, penalty, forfeit, forfeiture, mulct, amercement, penalization
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
قاضی مرد جوان را از پرداخت جریمه معذور داشت.
The judge excused the young man's fine.
او از تاریخ پرداخت عقب ماند و مجبور شد جریمه پرداخت کند.
He missed the due date and had to pay a penalty.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جریمه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جریمه