عامیانه burnt, fried fat, dripping, sizzling, incinerated
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خانه بعد از آتشسوزی بوی چوب جزغاله میداد.
The house had a smell of burnt wood after the fire.
تصادفاً به تابهی داغ دست زدم و الان انگشتم جزغاله شده است.
I accidentally touched the hot pan and now my finger feels burnt.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جزغاله» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جزغاله